P'

پ پریم

P'

پ پریم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

 

این که با خواندن 4 خط وبلاگ و یادآوری رویاهای کودکانه و خنده دار (و خوب، و امیدوار و شاد و سبک و رنگی و بادبادکی! باد بادک ی...) گذشته (و قرنطینه و بیمار و بی جان و بیزار حال) ات، ببینی که چقدر هیچکدام را نداری، دقیقا مثل این است که به یک قلعه چیپسی (این شکلی و با طعم پیتزا) خیره باشی که ناگهان با صدای خششششششش فرو می ریزد و تو در پشت آن با کتیبه ای سنگی و قدیمی رو به رو می شوی که می گوید از اول هم قرار ما همین بود. یک چیزی توی مایه های "وینتر ایز کامینگ" که هیچ راه فرار و گریزگاهی ندارد و حتما حتما باید با آن رو به رو شد؛ مخصوصا برای تو که روی دیوار ایستاده ای.

و چقدر این پست یکهویی می خواست تمام شود، که نشد و اینکه قرار است بجنگی؛ غریب، ناچار و امیدوار... خیال پرداز.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۰۳:۲۹
پریا