موقع خداحافظی پشت تلفن - برای اولین بار - به مامان میگم: «خیلی دوستت دارم.»
و جواب میده: «سلامت باشی، بزرگی!»
من و همهی عالم میدونیم که دوست داشتنِ من، یکهزارم دوست داشتنِ اون نیست.
موقع خداحافظی پشت تلفن - برای اولین بار - به مامان میگم: «خیلی دوستت دارم.»
و جواب میده: «سلامت باشی، بزرگی!»
من و همهی عالم میدونیم که دوست داشتنِ من، یکهزارم دوست داشتنِ اون نیست.
01.19 - خداحافظ سالار - حمید حسام و جمشید طالبی
01.25 - سیذارتا - هرمان هسه
02.07 - چراغها را من خاموش میکنم - زویا پیرزاد
02.09 - فطرت و تربیت - مرتضی مطهری
02.15 - حرکت با شماست مرکوشیو - رضا قاسمی
02.15 - مائدههای زمینی و مائدههای تازه - آندره ژید
02.16 - دوشس ملفی - جان وبستر
03.07 - کمدی الهی - دوزخ - دانته آلیگیری
04.24 - زندگی به سبک روح الله - علی اکبر سبزیان
04.31 - حماسهی حسینی - جلد اول - مرتضی مطهری
05.03 - خواب در فنجان خالی - نغمه ثمینی
05.13 - مسئولیت و سازندگی ـ علی صفایی حائری
05.14 - کمدی الهی - برزخ - دانته آلیگیری
06.10 - تاکسی سواری - سروش صحت
06.11 - فیه ما فیه - مولانا
06.14 - خدا کند تو بیایی - سید مهدی شجاعی
06.28 - شلوارهای وصلهدار - رسول پرویزی
06.30 - یادداشتهای کتابفروش - جلال برجس
07.10 - سور بز - ماریو بارگاس یوسا
08.16 - کمدی الهی- بهشت - دانته آلیگیری
08.22 - در جستجوی زمان از دست رفته - سدوم و عموره - مارسل پروست
08.25 - دموکراسی یا دموقراضه - سید مهدی شجاعی
08.26 - تضادهای درونی - نادر ابراهیمی
09.07 - ایلیاد - هومر
09.08 - تناسخ - امیرعلی نبویان
09.26 - دو روز مانده به پایان جهان - عرفان نظرآهاری
09.28 - ریش فیدل غبغب مرکل - امیرعلی نبویان
09.29 - کنت دو مونت کریستو - جلد اول - الکساندر دوما
10.01 - طنزیمات رولت روسی - فریور خراباتی
10.05 - دری وری - ابراهیم رها
10.05 - خار و میخک - یحیی سنوار
10.08 - داستان راستان - جلد اول - مرتضی مطهری
10.09 - انجمن شاعران مرده - ان اچ کلاین بام
10-15 - قدرت انضباط شخصی - دنیل والتر
10.21 - کنت دو مونت کریستو - جلد دوم - الکساندر دوما
10.26 - کنت دو مونت کریستو - جلد سوم - الکساندر دوما
10.26 - تلماسه - فرانک هربرت
11.03 - داستان راستان - جلد دوم - مرتضی مطهری
11.03 - ماهیها نگاهم میکنند - ژان پل دوبوآ
12.11 - کمدی اشتباهات - ویلیام شکسپیر
12.12 - مرگ ایوان ایلیچ - لئو تولستوی
12.12 - اتاقی از آن خود - ویرجینیا وولف
12.19 - ماه به روایت آه - ابوالفضل زرویی نصرآباد
رمان عاشقانه
04.20 - بیمرزی - مهسا زهیری
06-12 - بر من بتاب - هانیه وطنخواه
07.30 - هم قفس عقاب - مهسا زهیری
09.08 - رد پای یاسها - لیلا نوروزی
10.25 - ما ماه و ماهی بودیم - زهرا ارجمندنیا
11.28 - خردم کن - طاهره مافی
12.06 - ویرانم کن - طاهره مافی
شعر
09.18 - سهگانهی خاورمیانه: جنگ عشق تنهایی - گروس عبدالملکیان
بچه که بودم، هروقت بابا عصبانی یا ناراحت میشد؛ من دست به دامن ماوراء میشدم و چشم به راه معجزه مینشستم. همیشه منتظر بودم سر نماز که میره، وقتی میگه: «الرحمن الرحیم» یهو مثل روایتها خشمش بخوابه، بعد از نماز توبه کنه! و ماجرا تموم شه. بعد که این اتفاق نمیافتاد، (البته از شدت ماجرا کم میشد ولی نه جوری که تموم شه) منتظر بودم بخوابه و تو خواب مامان بزرگ بیاد به خوابش و بگه ازت ناراحتم که با بچهها بدرفتاری میکنی. به خاطر من ببخششون! طبیعتاً اموات هم یه سری محدودیتها دارن که به سادگی نمیتونن میانجیگری کنند.
با اینکه هرگز هیچکدوم از این نجاتهای ماورایی اتفاق نیفتاد، اما مثل ارزش ورزشکارها، چیزی از ایمان من کم نشد!
حالا، تو قهر و دعواهام با مهدی، هربار به اون انتظار برای امدادهای غیبی دامن میزنم. هر بار، تو دلم میگم کاش تو راه مدرسه فشارم بیفته و یه گوشهی خیابون یا پل هوایی از حال برم، و یه نفر بیاد کمک و بگه به کی زنگ بزنیم؟ و بعد مهدی با حال خراب و پشیمون بیاد. یا مثلا طی التماسها و شرطبندیهای نامعتبر به خدا میگم: «فقط یه پیام دیگه بده، قول میدم کوتاه بیام و جوابش رو بدم» اما بعد از دهمین پیام میبینم که همچنان دارم لجاجت میکنم و اوضاع رو از چیزی که بود، خرابتر.
من و بابا تو مدیریت خشممون، علاوه بر لنگیدنهایی که تقریباً تا مرز فلج کامل پیش رفتن، یه اشتراک دیگه هم داریم و اون اینه که از تخلیهی خشممون خشمگینتر و خشمگینتر میشیم. یعنی در لحظه پشیمون میشیم از چیزی که خراب کردیم، اما این خرابی اولین مهرهی دومینوئه. و جاهایی هست که (با کمک همون امدادهای غیبی احتمالاً) یک مهرهی دومینو خوب چیده نشده و زنجیره قطع میشه، اما ما با لجاجت ضربهی بعدی رو میزنیم!
واقعاً خستهام. از این که نمیدونم چطور باید تمومش کنم، چطور باید کوتاه بیام و بپذیرم.
آه ای یقینِ گمشده، ای ماهیِ گریز
در برکههای آینه لغزیده توبهتو!
من آبگیرِ صافیام، اینک! به سِحرِ عشق؛
از برکههای آینه راهی به من بجو!
- شاملو
بابا آهنگ سنگ صبور چاوشی رو گذاشته تو گروه.
من گذری دیدم این آهنگ ارسال شده، اما نه توجه کردم کدوم گروهه و نه توجه کردم که کی فرستاده. فقط چشمم خورد. و دیدم که یه آهنگ تکراریه، پس دانلودش نکردم.
امروز علیرضا تو گروه خواهر و برادرها توجهمون رو به این موضوع جلب کرد.
حالا همش دارم فکر میکنم اگه بابا این آهنگ رو از ته دلش فرستاده باشه چی؟...
اصلاً دلم نمیخواد به این آهنگ گوش کنم و فکر کنم حرفهای باباست...
قلبم میشکنه.
تمام این چند ماه اخیر رو سر کلاس درس دادم و گفتم و تکرار کردم و شنیدم که:
- Where are you from, Hamid?
- Ghez-ghal’eh.
...
- What’s it like?
- It’s a mountain village with many trees and flowers.
کاش نمیدونستم قیزقلعه کجاست.
کاش این تشابه اسمی باعث نمیشد که خط به خط این مکالمه مدام توی ذهنم تکرار بشه.
من اون جایی اعتمادم رو به علم پزشکی (و بیشتر، پزشکها) از دست دادم که از دکتر پرسیدم: جواب این آزمایش چقدر قابل اعتماده؟ و اون گفت: صد در صد!
در حالی که قابل اعتماد نبود، درست نبود. یه جواب اشتباه بود.
01.12 - آخرین انار دنیا - بختیار علی
01.13 - آدلف - بنژامن کنستان
01.18 - حجره پریا - محمدرضا حدادپور جهرمی
01.31 - نهج البلاغه - امام علی (ع)
02.18 - مغازهی خودکشی - ژان تولی
02.30 - انسان ۲۵۰ ساله - سید علی خامنهای
02-31 - مرگ در ونیز - توماس مان
03.05 - عقاید یک دلقک - هانریش بل
04.12 - قطار به سوی پاکستان - خشوانت سینگ
05.27 - تنها گریه کن - اکرم اسلامی
05.31 - نه داستان - جی. دی. سلینجر
06.02 - ده فرزند هرگز نداشتهی خانم مینگ - اریک امانوئل اشمیت
06.03 - خاطرات سوگواری - رولان بارت
06.06 - همزاد - فئودور داستایوفسکی
06.08 - هابیت - جی.آر.آر. تاکین
06.23 - همرزمان حسین - سید علی خامنهای
07.06 - صد سال تنهایی - گابریل گارسیا مارکز
07.09 - حاجی مراد - لئو تولستوی
07.24 - یاران حلقه - جی. آر. آر. تالکین
08.21 - گتسبی بزرگ - اسکات فیتس جرالد
09.11 - دو برج - جی. آر. آر. تالکین
09.28 - بازگشت شاه - جی. آر. آر. تالکین
09.30 - بیگانه - آلبر کامو
10.08 - زندگی جعلی من - پیتر کری
10.20 - بارون درختنشین - ایتالو کالوینو
11.03 - جامعهشناسی for dummies - جی گیبلر
11.06 - در کافهی جوانی گمشده - پاتریک مودیانو
11.10 - گیله مرد - بزرگ علوی
11.25 - دایی جان ناپلئون - ایرج پزشکزاد
11.27 - نامه به پدر - فرانتس کافکا
11.29 - عطر سنبل، عطر کاج - فیروزه جزایری دوما
12.04 - نظریههای کلاسیک جامعه شناسی - تیم دیلینی
12.06 - کوری - ژوزه ساراماگو
12.09 - بوف کور - صادق هدایت
12.11 - نام تمام مردگان یحیاست - عباس معروفی
12.17 - ماجرای عجیب سگی در شب - مارک هادون
12.20 - سفر به ماه - ژول ورن
12.26 - مردی که میخندد - ویکتور هوگو
12.28 - خالکوب آشویتس - هدر موریس
رمان عاشقانه
02.19 - خالکوبی - دنیا ا.ص
11.05 - به دنبال اسکای - جاس استرلینگ
11.12 - ربودن فینیکس - جاس استرلینگ
11.14 - در جستجوی کریستال - جاس استرلینگ
12.10 - سقوط میستی - جاس استرلینگ
12.26 - زیر سایهی درخت توت - لیلا نوروزی
شعر
06.05 - شاعری بر سطرها راه میرود - اعظم شکوری
10-10 - خسرو و شیرین - نظامی گنجوی
مهدی هر وقت خوشحاله، سرودهای انقلابی میخونه!
نه از روی اعتقاد و ایدئولوژی، فقط به خاطر شور یا نمیدونم چه چیز دیگه.
خیلی خوب و خندهداره :))
الان داشت میخوند:
این بانگ آزادیست که از خاوران خیزد
فریاد انسانهاست که از نای جان خیزد
الله اکبر .... خمینی رهبر
یه روز هم داشت خمینی ای امام رو میخوند.
او هر روز دارد خوبتر میشود.
جوری که ناباورانهترین شعر کردبچه را، که در عمیقترین، زلالترین، و کودکانهترین رویاهایم تهنشین شده بود، برایم نوشت. و شعر کردبچه ناگهان مثل دستخطی نامرئی روی قلبم شعر براهنی را نوشت:
«و تو
بلندتر از تمام درختان جنگل
در من روییدی»
هر وقت آیهی ۳۵ سورهی قصص رو در مورد حضرت موسی و هارون میخونم که «سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ»، یاد امام حسین میافتم که گفت: «اَلاُن اِنکَسَرَ ظَهری...».
برادرها و برادریهاشون.
احساس میکنم این آیه روضهی حضرت عباسه.
بعضی شبها که مهدی دیر میاد خونه (مهدی هر شب دیر میاد خونه)، تو خونه راه میرم و از سر دلتنگی برای جوجه گنجشکها با خودم حرف میزنم و نازشون رو میخرم: «آلا آلا دختر جونی / ناز بلا دختر جونی» و «اوجو ملا! اوجو اوجو ملا».
بعد انگار یکی تو ذهنم پوزخند میزنه که: ها، چی شد؟ تو که نیازی به روابط انسانی هرروزه نداری! تو که از اونا نبودی که دلشون میخواد با بقیه حرف بزنن. تو که ترجیح میدی تو خونه تنها باشی تا اینکه وقتت رو با بقیه بگذرونی. حالا از سر تنهایی داری راه میری و با خودت حرف میزنی! دیدی همش حرف مفته؟
ولی این نیست.
من هنوز همونم. فکر میکنم همونم که عطشی برای زدن «مهم نیست چه حرفی، فقط حرف باشه» ندارم. و اینها فقط مخصوص جوجه گنجشکهاست. با این وجود، گاهی انگار دلم برای این همه تنهایی خودم میسوزه. همین تنهایی که باعث میشه خودم رو به خاطر گفتن این ناز کشیدنها با صدای بلند سرزنش کنم. گاهی تو آینهی روشویی به خودم نگاه میکنم و تو چشمهاش بهش میگم: «چقدر تنهایی»، این حرکت خیلی رقتانگیزه و اون خودم نیستم که این رو به خودم میگم.
احساس میکنم من برعکس اون ضربالمثلم که میگه: «آب نمیبینه، وگرنه شناگر خوبیه!»، مثلا باید بهم بگن: «کویر ندیدی، وگرنه سکوت خوبی نیستی!» [با تصویر مظفر صبحدم تو شنهای بیابان]
01.15 - آب هرگز نمیمیرد - حمید حسام
01.21 - آتش و خون در خرمشهر - خالد سلمان محمود کاظمی
01.21 - ایکاباگ - جی. کی. رولینگ
01.24 - جنگی که نجاتم داد - کیمبرلی بروبیکر بردلی
01.26 - جنگی که بالاخره نجاتم داد - کیمبرلی بروبیکر بردلی
02.04 - نخل و نارنج - وحید یامینپور
02.06 - لافکادیو - شل سیلوراستاین
03.06 - کشتی سفید - چنگیز آیتماتف
03.29 - مارک و پلو - منصور ضابطیان
04.07 - عقرب روی پلههای راه آهن اندیمشک - حسین مرتضاییان آبکنار
04.12 - چاه بابل - رضا قاسمی
04.12 - توت فرنگی - مجتبی طالبی
04.23 - تلاش بیهودهی عشق - ویلیام شکسپیر
06.05 - راز شادی امام حسین در قتلگاه - اصغر طاهرزاده
06.29 - نبرد من - آدولف هیتلر
07.03 - حرمسرای قذافی - آنیک کوژان
07.06 - رویای تبت - فریبا وفی
09.03 - تام سایر - مارک تواین
09.03 - کلید کلوپ - کرت ونهگات
09.03 - شب مهتابی نادر - قدرت الله فتحی
09.04 - یک جفت چشم آبی - توماس هاردی
09.16 - خون دلی که لعل شد - محمدعلی آذرشب
09.18 - زمین نرم - آیین نوروزی
09.18 - واپسین انسان - موریس بلانشو
09.20 - والس یکنفره - ماهمنیر کهباسی
09.23 - یک عاشقانهی آرام - نادر ابراهیمی
09.25 - ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب - لوییس کارول
09.25 - سهشنبهها با موری - میچ آلبوم
09.28 - سینما ادن - مارگریت دوراس
09.29 - دایی وانیا - آنتوان چخوف
10.07 - خانهی برناردا آلبا - فدریکو گارسیا لورکا
10.07 - کیمیاگر - پائولو کوئیلو
10.09 - عاشق - مارگریت دوراس
10.09 - خاطره دلبرکان غمگین من - گابریل گارسیا مارکز
10.10 - قصر آبی - لوسی ماد مونتگومری
11.08 - سینوهه - میکا والتاری
11.28 - دنیای سوفی - یوستین گردر
11.29 - استخوانهای دوستداشتنی - آلیس سبالد
11.29 - مادر - پرل باک
12.07 - یادداشتهای زیرزمینی - فئودور داستایوفسکی
12.07 - سفرهای گالیور - جاناتان سوییفت
12.10 - جنس ضعیف - اوریانا فالاچی
12.12 - دوزخ - ژان پل سارتر
12.17 - غرب چگونه غرب شد - صادق زیبا کلام
رمان عاشقانه
01.20 - نارگون - بهاره شریفی
01.28 - یاقوت کبود - مهسا حسینی
02.02 - خشت و آینه - بهاره حسنی
04.09 - کمی تاریکتر - فرزانه صفایی فرد (دنیا)
04.19 - تو را در گوش خدا آرزو کردم - لیلا نوروزی
06.31 - برای مریم - مائده فلاح
07.03 - ویکار - شادی موسوی
07.15 - پوکر - م. فراهانی
07.24 - بهار رسوایی - حدیثه ورمز
07.29 - کاکتوس - زینب عامل
11.29 - غبار الماس - شادی موسوی
شعر
09.30 - و دستهایت بوی نور میدهند - مصطفی مستور
10.04 - لیلی و مجنون - نظامی گنجوی
در سیزده سالگی به پاریس آمده بودم، به زودی سی ساله میشدم و با وجود این، حس میکردم همچنان همان آدم هستم، هیچچیز نیاموختهام، هیچچیز کشف نکردهام، هیچچیز به دست نیاوردهام که قبلا در آنجا نداشتم: شناخت زندگی، ناامیدی تنهایی، احساسات رفیع و رمزآلود. اشکهایم، رؤیاهایم، شهامتم را که از همگان پنهان میکردم، به همراه خود آورده بودم. تمام اینها را در روسیه به چنگ آورده و از آن پس به اندازهی یک سر انگشت تغییر نکرده بودم.
...
رؤیاهایم در غروبِ خالی و پایانناپذیر زندگیام بر باد میرفتند. رؤیاهای کودکیام برای پرکردن دو دهه کافی بود.
شنل پاره - نینا بربروا
گاهی بسیار غمگین بود. اما ما مدت ها فکر می کردیم که وقتی تصمیم بگیرد بالغ شود، آیا از آن غم رهایی خواهد یافت. چون که به نظرمان غم او، غمی کودکانه بود.
فضیلت های ناچیز - ناتالیا گینزبورگ
- ناستنکا (فکر می کنم هیچ وقت از گفتن اسمت خسته نشم)، ناستنکا، تو خواهی شنید که در این محله های دورافتاده آدم های عجیبی مسکن دارند، آدم های رویایی. یک آدم رویایی - اگر تو معنی دقیق کلمه را بخواهی - یک آدم واقعی نیست. موجودی است خنثی، می فهمی؟ این موجود معمولا در گوشه ای غیرقابل دسترس زندگی می کند. انگار دارد خودش را از نور روز پنهان می کند و وقتی در لاک خودش رفت، مثل یک حلزون به آن می چسبد. یا در این مورد شبیه آن حیوان جالب میشود که خانه و حیوان یکی هستند، مثل لاکپشت.
شب های روشن - فئودور داستایوفسکی
عصر که داشتم با گنجشک کندی کراش ( کندی ویچ در واقع) بازی میکردم، یهو گفت خیلی نحوهی بازی کردنمون متفاوته. پرسیدم چرا؛ گفت من اونی رو که همرنگ بقیه است حرکت میدم و میارم، ولی تو اونی رو که رنگ مخالفه.
جالب بود.
الان که وسط بازی بازم داشتم فلسفهبافیهای ... میکردم به ذهنم رسید که شاید چون برای من خارج کردن یه مهره ناشناس یا فرار از محیط غریبه در اولویته، به نسبت آوردن یکی همرنگ همون جماعت.
خودم میدونم دارم شعر میگم. ولی شایدم نه.
باید فرار کنم؛ اما، مثل یک ترسوی بزدل تنها عقبنشینی میکنم.
باید فرار کنم: رو به مسیری تازه _ با دامها و شکستهای تازه، اما... دارم عقبنشینی میکنم.
همان دام همیشگی. همان شکست همیشگی. همان رنج همیشگی.
باورنکردنیست اما امروز وقتی در مترو صدای نی را شنیدم، نیش اشک را در چشمهایم حس کردم و همزمان به این فکر کردم که همیشه کسانی را که به موسیقیهای خیابانی پول میدادند، احمق یا متظاهر فرض کردهام.
یه شب مهتاب، ماه میاد تو خواب، من رو میبره، اما از خواب بیدار میشم و میبینم که نرفتم و خبری هم از ماه نیست و حتی سیاهی مطلقه. فقط یه رد طلایی از مهتاب که شاید آفتاب بوده تو سینهام جا مونده.
«آوار آفتاب»
اون موقعها که بچه بودم و خیلی سهراب میخوندم (خیلی خیلی سهراب میخوندم)، چقدر اسم کتابهاش برام لمسنشدنی و دور از ذهن بود: «زندگی خوابها»
زندگیِ خوابها، زندگیِ خوابها...
و حالا کی مثل من میدونه زندگیِ خوابها رو... مرگ رنگ و حجم سبز رو.
پ.ن: شبیه اینا شدم که وقتی عباس کیارستمی مرده بود، به زور میخواستن اسم همهی فیلمهاش رو تو یه متن بیارن و باهاش سوگنامه ادبی بنویسن.