invisible
پنجشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۴۴ ب.ظ
درست یادم نیست از چند سالگی بهم الهام شد که در یکی از روزهای تابستانی بیست و دو یا سه سالگی خواهم مرد! و مردنم حتما چیزهایی را ناتمام میگذاشت که آن زمان برای رها کردنشان غصه میخوردم و برای همین از رسیدن روزهای تابستان بیزار و ترسان بودم. این شد که با تمام نیروی درونیام در برابر «مردن در بیست و سه سالگی» مقاومت کردم و با اصرار زیاد خواستم که زنده بمانم.
خب، زنده ماندم.
بدون کوچکترین اثری.
۹۷/۰۹/۲۹