famished
پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۱۱ ق.ظ
دارم لغت می خونم. و اینکه یکی از راه های حدسِ معنی از طریق "عقل سلیم" است و اینم مثالش:
“.The morning had passed’away, and Rip felt famished for want of his breakfast”
—Washington Irving
بعد میگه شما بعد از این که صبح گذشته و صبحانه نخوردید چه احساسی دارید؟
چیزی که من حدس زدم "خجالت یا شرمندگی خفیف" بود. چرا که خودم رو تو مسافرت و یا جمعی تصور کردم که من آخرین نفر بیدار می شم و باید جلوی نگاه بقیه و متلک های احتمالی صبحانه بخورم. در حالی که معنی درست "خیلی گرسنه" است. :/
به تفاوت نگرش ها دقت نمی کنن چرا؟
۹۶/۱۱/۰۵